خسوف؛ همان ماه صورت کبود

اینجا آپ/ب می‌شوم

اشاره می کنم، العاقل یکفی بالاشاره.

بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است


پدر با کنایه و کمی عصبانیت وارد خانه شد و گفت:
چند وقته توے حرم بخشی از یک کتاب را می‎خونند
خیلی جالبه!
عباس!
اصلاً معلوم هست کُنج خونه نشسته‎اے چکار می‎کنی؟
از فردا بیا با هم بریم، تو هم بشنو، کمی چیز یاد بگیر!
یک کلام نگفت: "منازل الآخرة" را خودم نوشتم.


بازنویسی از: سیره ی اخلاقی علما، ص 12، فاطمه عسگری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۲۰:۰۰
.